The Blog


(معرفی عکاس)

با نگاهی اجمالی به آثار بهنام صدیقی، به نگاه متفاوت او به دنیا پی خواهیم برد. انعکاس این نگاه مستند هنری به راحتی در آثار او قابل پیگیری است. عکس های صدیقی روایت مستند متفاوتی است. روایتی متفاوت از جنجال عکاسی معاصر. صدیقی در خلق آثارش هم در فرم و هم در محتوا، به مخاطب خاطر نشان می کند که می توان به دور از هیاهو و جنجال ژورنالیستی، به گونه ای متفاوت و آرام به عکاسی مستند پرداخت.

بهنام صدیقی در سال 1358 در ساری متولد شد. وی فعالیت خود را در زمینه عکاسی از سال 1376 آغاز کرد و در سال 1387 تحصیلاتش را در رشته عکاسی در مقطع کارشناسی به پایان برد. او تا به امروز چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی برگزار کرده که از آن میان می توان به نمایشگاه های انفرادی با عنوان: “اکباتان، غرب تهران” (88-89)، “زندگی در بم” (82)، و “تعطیلات” (92) اشاره کرد. صدیقی همچنین برنده  ی جوایز متعددی در جشنواره های داخلی و خارجی بوده است.

بهنام صدیقی هنرمندی خلاق و پرکار است؛ و همواره می توان در آثارش شاهد دغدغه ها و نگاه ویژه او به محیط زندگی انسان معاصر بود. او تا به امروز چندین مجموعه عکس منتشر کرده است: “زندگی در بم”، که مجموعه ای ست شامل 17 قطعه عکس رنگی که از  بقایای خانه های ویران شده پس از زلزله سال82 .

مجموعه ای با عنوان “حال همه ما خوب است” که شامل 24 قطعه عکس رنگی است. این مجموعه شامل تصاویری است از خوابگاه دانشجویی پس از پایان ترم و آغاز تعطیلات تابستانی.

مجموعه ای دیگر از آثار او “اکباتان، غرب تهران” نام دارد. این مجموعه شامل 25 قطعه عکس سیاه و سفید است که با استفاده و از لنز واید و به شیوه چاپ دستی بر روی کاغذ عکس تهیه شده است. صدیقی درین مجموعه نگاهی متمرکز بر مجموعه مسکونی اکباتان داشته است. از دیگر آثار او می توان به مجموعه “قطعات پریشان” اشاره کرد که در سال2010 انتشار یافته و شامل 12 قطعه عکس است با نگاهی ویژه به طبیعت و زیستگاه هایی از زمین که پس از باد و باران به حال خود رها شده و فراموش شده اند.

در مجموعه “تعطیلات” شاهد 20 قطعه عکس هستیم که در ابعاد 40*50 و 100*80 به نمایش درآمدند. او درین پروژه مستند بر گروهی از جوانان متمرکز شده که که به منظور تعطیلات از شهر خارج شده و به طبیعت پناه برده اند. این مجموعه در مدت دو سال و به شیوه ی آنالوگ و با بهره گیری از یک دوربین قطع متوسط و به صورت اسلاید تهیه شده است.

مجموعه “روز آخر” پروژه ای ست که از سال 90 آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد. درین مجموعه شاهد تصاویری هستیم از مهاجران ایرانی لحظاتی قبل از ترک کشور. و در آخر، در مجموعه “یادآوری” شاهد 8 قطعه عکس به ابعاد 120*150 هستیم که به روش آنالوگ و توسط یک دوربین ویوکمرا تهیه شده اند. این مجموعه شهریور سال 93 در لندن به نمایش در آمد که حاصل همکاری 8 ماهه صدیقی با دورین مندی تئوریسین و کریتور آلمانی بود. این پروژه تلاشی است به منظور نگاه دوباره به عکس پروفایل افراد در فیسبوک که در ملاقات حضوری با آنها در محل ثبت عکس ها به انجام رسیده است.

در تمامی آثار صدیقی می توان نگاه ویژه او را به محیط زندگی انسان معاصر پیگیری کرد. حتی در عکس هایی که از خانه های ویران شده بم به ثبت رسانده. این نگاه ویژه به طرز قابل ملاحظه ای در مجموعه ” اکباتان” قابل رهگیری است.

شهرک اکباتان واقع در غرب تهران با جمعیتی بیش از 100 هزار نفر، بزرگترین مجتمع مسکونی کشور است. اما آنچه ازین جمعیت انسان در عکس های صدیقی به چشم می خورد تنها ردپایی است؛ آثاری به جا مانده از حضور آدمی. اشیایی که گواه حضور انسانند اما در غیاب او. در مجموعه “اکباتان” ِ صدیقی شاهد حذف تعمدی انسان هستیم. دیوارهای بتنی که به ضرب فضاهای سبز مصنوعی تلاش بر فراهم کردن فضای زیستی برای انسان دارند، دستمایه خلق عکس های صدیقی شده تا به رقم جمعیت زیاد، تنهایی و انزوای انسان معاصر را به تصویر بکشد که چگونه در میان دیوارها به تنهایی خود خو گرفته است.

صدقی در به تصویر کشیدن غربت انسان در مجتمع های مسکونی چنان با مهارت عمل کرده که گویی سال هاست از گم شدن هویت انسان در سکونتگاه های مدرن شهری در رنج است. توجه او به فضاهای عمومی مثل پارکینگ، فضای سبز، ایستگاه اتوبوس و زمین بازی معطوف شده که همگی خالی از حضور آدمی است. نه کسی درایستگاه به انتظار نشسته و نه اتوبوسِ فرسوده، مسافری می برد. ردیف های خالی صندلی هایی که تنها بار خاطرات مهمانی ها را به دوش می کشند. لاستیکی پاره در مرکز تصویر که نشانه ای ست از وجود انسان ها. این مجموعه مستقیما به انسان مرتبط است و ما در تمامی فریم ها ردپای حضور انسان را می بینیم، اما از حضور مستقیم او خبری نیست.

شروع این پروزه از ترم سوم دانشگاه رقم خورد اما پس از اتمام درس، صدیقی همچنان پیگیر دغدغه های شخصی به ادامه کار همت گذاشت. مجتمع مسکونی اکباتان در عکس های او محل زندگی آدم هایی است که دیده نمی شوند. و ما تنها با دیدن اشیا از حضور آنها آگاه می شویم. صدیقی در مورد این مجموعه به ویژگی شهرهایی اشاره می کند که معنای خود را با کمبود زمین (به علت رشد جمعیت) و زمان (به خاطر ایجاد فواصل فیزیکی) به ما تحمیل می کنند؛ و در مورد انسان هایی که در چنین شرایطی زندگی می کنند، می گوید: “انسان های چنین شهرهایی به ناچار در شکلی از زندگی محصورند که در آن ندیدن و نشنیدنِ دیگری نه یک ویژگی که یک خواسته است. میل به خلوت های دورکننده از دیگران و عدم تحمل شرایط حضور دیگری برای لمیدن در خود”.

صدیقی به مدد لنز واید این اشیا رها شده را به گونه ای در مرکز اهمیت قرار داده که اهمیتشان از صاحبان اصلی آنها (آدمها) بیشتر شده است. اشیایی که تنها استعاره ای از حضور آدمی اند، درین عکس ها به موضوع اصلی بدل شده اند. سیاه و سفید بودن عکس ها نیز به ملال و اندوه تصاویر می افزاید گویی بقایای حادثه ای پیش چشم ماست. همانطور که دیگر مجموعه آثار او حکایتگر وقفه ای در حیات اند.

چاپ دستی عکس ها و بکارگیری ابزار سنتی در دوره ای که تجهیزات دیجیتال سرپوشی شده بر کاستی های حرفه ای عکاسان، حاکی از ارزشمند شمردن شیوه کار و مخاطب در نظر صدیقی است.

واقعیت این است که مخاطبین عکس ، اصولا بسیار سخت گیر هستند و اگر عمقی در اثر نیابند کوچکترین اهمیتی به آن نشان نمی دهند ولی علی رقم وجود برخی عکس های معمولی در نمایشگاه گروهی طعم عکس۳، کفه آثار قوی، آنقدری بود که بینندگان را به تحسین وادارد .
البته در این بین، عملکرد آگاهانه کیوریتور های نمایشگاه در انتخاب هوشمندانه موضوع نمایشگاه را نیز نمیتوان از نظر دور نگه داشت …
زعفران برای عکاسی تبلیغاتی سوژه ای دشوار است … شکل و فرم خاصی ندارد و از سوی دیگر از آنجا که کالایی ایرانی و بومی است پس در عکاسی تبلیغاتی دنیا تا کنون چندان تجربه نشده بود و به همین خاطر نگاه تصویری به آن میتوانست برای مخاطب تازگی داشته باشد.
تجربه عملی بر این مدعاست که در کشورهای با شرایط اقتصادی ناپایدار، فعالیت های وابسته به صنعت هم معمولا از رشد چشمگیری برخوردار نمی شوند. اما طی سالهای متمادی ، همواره شاهد این واقعیت بوده ایم که در ایران ،عکاسی تبلیغاتی، فراتر از بستر واقعی خودش حرکت کرده است .
به گواه بسیاری از عکاسان در این رشته، این شاخه از عکاسی همواره از جهات مختلف تحت فشار بوده است که در راس آنها میتوان به اقتصاد دولتی و غیر رقابتی اشاره کرد… ولی در عجبم که یکی از این فشارها، نه از بیرون، بلکه از درون بود و مربوط میشد به نگاه کج جامعه هنری به عکاسی تبلیغاتی..


در واقع طی سالهای متمادی، غالب جماعت هنرمند، از یک نوع تفکر سنتی در مورد این شاخه از عکاسی پیروی میکردند که با ذات واقعی آن فاصله ای طولانی داشت.
در عوض حقیقتی وجود داشت که در هر شرایطی حتی در سالهای جنگ ، پرچم این شاخه از عکاسی را بالا نگه داشت و اون هم چیزی نبود جز عشاق این میدان که علی رقم تمام موانع و بی مهری ها ، به کاری که میکردند اعتقاد داشتند و تاثیرات عکس های تبلیغاتی را بر تمام وجوه جامعه، اعم از اقتصادی و فرهنگی غیرقابل انکار میدانستند و از این رو تلاشهای زیادی برای آگاه سازی و شناساندن این ژانر از عکاسی صورت دادند که البته موثر هم واقع شده اند و حالا نسبت به گذشته ، عکاسی تبلیغاتی و صنعتی از جایگاه به مراتب موجه تری برخوردار شده است . حضور عکس های تبلیغاتی در خانه هنرمندان ایران ، خود گواه این مدعاست و اگر چه طی سال های گذشته در خلال همایش های 10 روز با عکاسان این مهم عملی شده بود ولی نمایشگاه گروهی طعم عکس 3 ،اولین حضور یک نمایشگاه مستقل عکس در شاخه صنعتی و تبلیغاتی در خانه هنرمندان بود و از این منظر بسیار حائز اهمیت…
حالا دیگر بی پرده و با صدای بلند میتوان گفت، استقبال بی نظیری که از این نمایشگاه شد اعتراف گسترده ای بود به حضور پر رنگ اندیشه و احساس در عکسهای تبلیغاتی …
۲۳ آبان ۱۳۹۶
داریوش کیانی

نویسنده و گزارشگر: معین قوی / کارشناس معماری مجله منزل

آیا می توان دنیای گسترده و بزرگ هنر را صرفا با تمرکز بر یک حوزه بررسی کرد؟ به نظر من این اتفاق به هیچ وجه ممکن نیست، چراکه تمام شاخه های هنری، ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با یکدیگر داشته و همپوشانی زیادی دارند. دلیلی واضح بر این ادعا را میتوان در مجید کاویان مهر، عکاس ماه این شماره دید. برای او که سال ها در حوزه مجسمه سازی فعالیت نموده و عکاسی نیز می کرده است، ساختمان ها و معماری های آنها، حکم مجسمه هایی را دارند که برای بیان یک مفهوم ذهنی به وجود آمده اند! این نگاه تأثیر خاصی بر عکاسی او نیز گذاشته است.

با ما همراه باشید تا با مجید کاویان مهر و هنر عکاسی او بیشتر آشنا شویم.

مجید کاویان مهر

عضو انجمن عکاسان تبلیغاتی و صنعتی ایران
شرکت در چندین نمایشگاه گروهی عکسپروژه عکاسی هتل قصر طلایی
همکاری با شرکت ها معماری و طراحی داخلی
شرکت در سمپوزیسیون بین المللی مجسمه سازی پدیده
شرکت در رویداد بهارستان

درباره عکاس
مجید کاویان مهر متولد 1366  عکاس صنعتی و تبلیغاتی ساکن تهران است. وی فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه تبریز بوده و از دوران دانشجویی در زمینه طراحی و عکاسی مشغول به کار بوده است. از سال 89 به صورت جدی وارد حرفه عکاسی شده و شاخه عکاسی تبلیغاتی و صنعتی را به طور خاص به عنوان زمینه اصلی فعالیتش انتخاب کرده است. در این میان، عکاسی معماری همیشه از مباحث مورد علاق ه اش بوده و در هر فرصتی به مطالعه، تحقیق و تمرین در این زمینه پرداخته است. او طی این سالها تمام تلاشش را به کار برده تا تجربیات و دانش خود را در انجام پروژه های جدی وحرفه ای به کار بگیرد.
نگاه او به عکاسی معماری « از سالها قبل به مجسمه سازی علاقمند بوده و هستم و در چندین رویداد داخلی در زمینه مجسمه شرکت داشته ام. آنچه زمینه ساز گرایشم به عکاسی معماری بوده از همین علاقمندی نشأت می گیرد. سازه ها و بناهای با اصالت همیشه در نظرم مجسمه هایی بودند که سازنده های آنها به طور قطع در پی بیان و شکل دهی به مفهومی ذهنی بودند که می بایست نیازهای زندگی امروز را نیز پاسخگو باشد. آنچه همیشه در همکاری با معماران شنیده ام، تأکید آنها بر بیان تصویریِ کاربردی بودن بناهاست؛ درنتیجه سعی کرده ام ثبت تصاویرم به گونه ای باشد تا علاوه بر نمایش زیبایی سازه به بیانی از موقعیت کاربردی آن نیز دست پیدا کنم.
در عکاسی معماری همیشه سعی بر این داشته ام تا بتوانم مفهوم مورد نظر معمار را در قابم به تصویر بکشم و این اتفاق نمی افتد مگر با تربیت چشم؛
بنابراین عکاس معماری باید نگاهی حساس داشته باشد تا با  انتخاب بهترین زاویه و شناخت نور به بهترین نتیجه ممکن دست پیدا کند.

عکاسی صنعتی و تبلیغاتی

عکاس: محمد برنو

محمد برنو با این مجموعه توانست جایزه طلای PX3 هنرهای پاریس را از آن خود کند. در این مجموعه رئیس حمهور را در طی سال ها در سفرها و مکان های مختلف به صورت متفاوتی نشان میدهد. محمد برنو متلد گیلان 1358 است و تا به امروز توانسته جوایز مختلفی دریافت کند

فرهاد مطاعی:
تکرار شدن یک فرد، عنصر یا مکان مشخص در مجموعه عکس، روایتگری را منسجم می کند. حال اگر این فرد، شخصیت برجسته ای باشد جذابیت مجموعه نیز بیشتر می شود. مجموعه عکس آقای رئیس جمهور از محمد برنو ، عکس سفرهای رئیس جمهور ایران به نقاط مختلف کشور است .

وی در استیتمنت رئیس جمهور را فردی منجی و کارگشا معرفی می کند و می نویسید :” حسن روحاني، هفتمين رئيس جمهور ايران و پيام آور اعتدال، صلح و از سرگيري روابط بين المللي به شيوه جديد است”. برنو به این جملات باور دارد زیرا در نگاه او احترام به رئیس جمهور دیده می شود. عکاس در این مجموعه نگاهی متفاوت به یک رئیس جمهور دارد. وی نه از حاشیه، بلکه در حین کار و سفر عکس ها را تهیه کرده است. عکس ها فضای های تکراری از دیدار ها و جلسات نیست بلکه رئیس جمهور را اکثرا تنها و همراهان را در انعکاس و یا ضد نور می بینیم و این نیز سبب مرکزیت سوژه اصلی در مجموعه عکس شده است.

برنو بر حالت و روحیات درونی رئیس جمهور و همچنین بر احساس های لحظه ای که بر وی غالب شده، تمرکزدارد. وی چهره رئیس جمهور را هیچ گاه به صورت تمام رخ عکاسی نکرده است، بیشتر نیم رخ های ضد نور که آرامش و سکوت خاصی بر چهره رئیس جمهور غالب است دیده می شود. اعتماد به نفس و استواری درگام ها و مصمم در مسیر، نگاه راسخ، تاکید بر سخن ها ، سر زنده و صبور بودن از جمله ویژگی های روانشناسی رئیس جمهور است که برنو بیشترین توجه را به آن داشته است. در کنتراست های نوری غالب بر عکس ها، هم فضای روشن و هم فضای تیره دیده می شود که این گزینش می تواند معنا دار و کنایه آمیز باشد. برنو خطوط بصری را خیلی خوب می بیند و آنها را در جهت اشاره به فرم های اصلی به کار می برد. ترکیب عناصر در عکس خلاقانه است و تلاش دارد به فضاهای مینیمال نزدیک شود، به همین دلیل وی از عناصر و رنگ کم استفاده می کند. توجه به پس زمینه و پیش زمینه و رابطه آن با پرتره رئیس جمهور از جمله نکات مثبت مجموعه آقای رئیس جمهور است که می تواند معنایی ضمنی برای عکس ها تولید کند.

 

تبلیغات ترفندها و دنیای بزرگی دارد حتی عکاسی تبلیغاتی و صنعتی هم فراتر از این تبلیغاتی است که ما در ایران میبینیم. عکاسی مفهومی امروزه از ژانرهای پرطرفتار تبلیغات است و در برند سازی دنیا جایگاهی پیدا کرده است.

? گذشتن از کنار یک نانوایی را تصور کنید. در آنجا می توانید بوی داغ نان را استشمام کنید. این تجربه ای نیست که زیاد اتفاق بیفتد. مشتریان برخی از سوپرمارکتهای اروپای شمالی، بوی نان تازه پخته شده را معمولا در ورودی این سوپرمارکتها حس می کنند. هرچند تنوری در نزدیکی آنها نیست، اما اگر مشتریان با دقت به سقف بالای سرشان نگاه کنند، دریچه هایی را خواهند دید که برای انتشار رایحه نانوایی طراحی شده اند. به این صورت، معمولا فروش نه تنها برای محصولات نانوایی، بلکه می تواند در تمام محصولات بالا رود.

? در هنگ کنگ بازاری را می شناسم که در پی اقبال عمومی به خرید از فروشگاههای تمیز و بهداشتی، یک نانوایی را در ورودی بازار دایر کرد. پنجره های شیشه ای بزرگ به مشتریان اجازہ می دهند تا به محل پخت نانها و شیرینی ها نگاهی بیندازند. مشتریان می توانند تمام حرکات نانواها را ببینند و در عین حال، بوی نانوایی به نحوی منتشر می شود که محرکهای حسی مورد نظر برای ایجاد حسی گرسنگی درمشتریان را تحریک می کند. باید بگویم که حتی طی بحران اقتصادی سال ۲۰۰۹ هم فروش این بازار فوق العاده بود.

? فروشگاه های برند دای ( برندی که لوازم و تجهیزات تعمیرات خانه و باغبانی می فروشد) در آلمان بوی چمن تازه پخش کردند. بعدا زمانی که از مشتریان درباره برداشت و احساسشان از محل سوال شد، پاسخهای مثبت به این اقدام حدود ۵۰ درصد رشد نشان داد. به علاوه، با کمال تعجب مشتریان حسی می کردند که کارمندان مغازه، در مقایسه با زمانی که بوی خاصی در مغازه استشمام نمی شد، سختکوش تر و با اطلاع تر هستند! یک تولید کننده لوازم آشپزخانه را هم می شناسم که تصمیم گرفت رایحه پای سیب تازه پخته شده را در فروشگاهش پخش کند. با کمال تعجب، فروش حدود ۳۳ درصد افزایش پیدا کرد!

? در سالن های سینما با چه رایحه ای بیشتر برخورد می کنید؟ شک دارم که بوی سلولوئید فیلم یا حتی بوی سایر افراد باشد. خیر! بوی ذرت بو داده است. بوی ذرت در حال بو دادن (و کره) آن چنان با سینما عجین شده که اگر این بو نباشد، به احتمال زیاد فکر خواهید کرد که جای دیگری هستید. یک سینمادار در شیکاگو تصمیم گرفت هواکش هایی به سمت پیاده رو ایجاد کرده و نیم ساعت قبل از زمان آغاز نمایش فیلم، بوی ذرت بوداده را در خیابان پخش کند. او به من گفت که این بو به شکل حیرت آوری به وی کمک کرده تا طی فقط چند دقیقه، صندلیها را پر کند.

? آیا زمانی که اولین خودروی نوی خود را خریدید، به یاد دارید؟ خودرو بوی نو بودن را داشت. (شرط می بندم اگر اکنون چشمان خود را ببندید، می توانید آن بو را تجسم کنید.) بسیاری از مردم این رایحه را که بسیار شبیه بوی چرم است، یکی از لذت بخشی ترین لحظات خرید خودروی نو می دانند. در واقع این بو به همان اندازه بدنه درخشان، صندلیهای دست نخورده و تایرهای تمیز، حالت نو بودن را منتقل می کند.

?دوست ندارم ناامیدتان کنم، اما چیزی به عنوان بوی ماشین نو، حداقل به صورت ارگانیک یا طبیعی وجود ندارد. این بو در واقع به صورت مصنوعی ساخته شده و در کپسولهای دربسته نگهداری می شوند. آن وقت زمانی که خودرو خط تولید را ترک می کند، یک کارگر رایحه را در داخل خودرو اسپری می کند. معمولا این رایحه قبل از آنکه توسط بوی کفش های کثیف، مجله های قدیمی، خشکشویی و لیوان های قهوه از بین برود، حدود شش هفته دوام می آورد.

?رایحه خودروی نو، یک ترفند بازاریابی است که با موفقیت به یک نشانه تبدیل شده است. چندی پیش آژانس تبلیغاتی میتسوبیشی، یک آگهی رایحه ای را در دو روزنامه پر تیراژ چاپ کرد، آگهی ای که بوی نویی چرم می داد. نتیجه اینکه مدل لنسر این شرکت ظرف دو هفته فروش رفت و فروش شرکت حتی در زمان بحران اقتصادی، حدود ۱۶ درصد افزایش یافت.

مارتین لیندستروم / کتاب حس برند

حس برند