The Blog


مجموعه عکس از ویکتور دراگونتی تاوارس:

ویکتور دراگونتی تاوارس ، ملقب به دراگو، متولد سائوپائولو در برزيل است. او عکاس نسل جدید در برزیل است و ثبت او از تظاهرات سائوپائولو در سال ٢٠١٣ مورد توجه در سطح بين المللي گرديد. تعدادي از مجموعه عكس هاي موفق وي را با هم خواهیم دید. مجموعه پيش رو لحظاتي است كه وي از شبگردى در خيابان هاى سائوپائولو به ثبت رسانيده است.

لوک دلاهی عکاس فرانسوی (متولد 1962) است که به خاطر عکس های درخشانش که نشانگر درگیری، حوادث جهان و مسائل اجتماعی است؛ شناخته شده است. تصاویر صریح، مستقل و دارای جزئیات دقیق او رویکردی مستند دارند و در عین حال بسیار دراماتیک و از لحاظ چارچوب، روایی هستند.
دلاهی کارش را به عنوان فتوژورنالیست آغاز کرد و به عضویت آژانس عکس سیپا (Sips) درآمد و وقتش را صرف عکاسی جنگ کرد. در اواسط دهه 90 عضو مگنوم و مجله نیوزویک شد. او در دهه 80 و 90 از لبنان، افغانستان، یوگوسلاوی، روانا و چچن عکاسی کرد. او برای عکاسی جنگ بسیار به مناطق خطرناک و حادثه ها نزدیک میشد تا گزارش های دقیق تری تهیه کند و به سوالاتی که ذهنش را مشغول می کرد جواب صریح تری بدهد.
دغدغه های دوران جنگش بعدها در عکس های مینیمالیستی او مخصوصا در کتاب چهره ها (1) که از افراد بی خانمان گرفت، به خوبی منعکس شده است. در سال 2001 دلاهی یک تغییر اساسی در کارش ایجاد کرد. به ثبت درگیری ها، رویدادهای سیاسی و مسائل اجتماعی پرداخت. وی برای عکاسی از دوربین های لارج فرمت و بعضا مدیوم فرمت استفاده می کند، گاهی کارهایش را ادیت می کند و عموما در موزه ها نمایش می دهد.

با هم نگاهی می اندازیم به برخی از عکس های دلاهی

لودگرو فیلیپه” اخیرا دو سال در پاریس زندگى كرده و طى اين زمان به صورت مداوم و پيگير به عكاسى خيابانى پرداخته و آثار او در كتاب عكسى به نام “پاريس” فرصت انتشار يافته است. فیلیپه می گوید به شدت تحت تاثير استادان بزرگ عکاسی خیابانی نامهایی چون دوانو، براسایی، ویلیام کلاین، و هانری کارتیه برسون قرار دارد و عكسهايش واقعا يادآور پاريس دوران كلاسيك است.
“عکاسی خیابانی عمدتا وابسته به شانس است و اين زیبایی آن است، اما من سعى كردم شانسم را در اماكن زيبا و در زمان هاى مختلف روز امتحان كنم.”
در اینجا بخشى از کارهاى فیلیپه را مى بينيم.

عکاسان صنعتی و تبلیغاتی معمولا بیشتر از عکاسان پرتره و آتلیه نیاز به نورهای فلاش دارند و حداقل باید 3 شاخه فلاش داشته باشند تا بتوانند پروژه های خود را به نحو احسن انجام دهند. گاهی در بعضی از پروژه های عکاسی صنعتی نیاز به تعداد بیشتری فلاش است که معمولا هم باید ژول های بالا مثل 600 ژول یا حتی بیشتر داشته باشد. برای استفاده از فلاش ها نیاز به ابزارهای هدایت کننده نور داریم که در زیر به صورت مختصر شرح می دهیم

اتچمنت های مورد استفاده در عکاسی صنعتی و تبلیغاتی:

کاسه استاندارد (Standard Reflector): نوری که توسط کاسه استاندارد تابیده می شود، پرکنتراست، یک نواخت و شدید می باشد. کاسه استانداردها از اولین اتچمنت های مورد نیاز عکاسان تبلیغاتی و صنعتی است، سرپوش های لانه زنبوری، و نگهدارنده های فیلترها از وسایلی است که به کاسه استانداردها متصل می شوند. هر چه دهانه کاسه استاندارد تنگ تر باشد، زاویه تابش محدودتری داشته ولی در عوض نور تابیده شده از آن از قدرت و شدت بیشتری برخوردار است.

کاسه استاندارد

اسنوت ها (Snoot): اسنوت ها از وسایل مورد علاقه عکاسان صنعتی است چرا که با این اتچمنت می توانند نور رو به صورت نقطه ای به هر جایی که نیاز دارند بتابانند و همچنین در عکاسی پرتره عموما برای نورپردازی موها استفاده می شود. اسنوت ها در اندازه ها و دهانه های مختلف و پوشش داخلی مشکی ساخته می شوند و نور پرکنتراستی دارند.

اسنوت

بارندور (Barndoor): در عکاسی صنعتی و تبلیغاتی اتچمنت های زیادی مورد نیاز است یکی از آن ها بارندور می باشد. نور منبع فلاش توسط سایبان هایی به سمت سوژه هدایت می شوند تا از پراکندگی آن جلوگیری شود.

بارندور

سرپوش لانه زنبوری (Honeycomb): در عکاسی تبلیغاتی زیاد پیش می آید که بخواهیم نور کاسه استاندارد را هدایت تر شده و متمرکز بر روی سوژه استفاده کنیم. این ابزار نور را جهت دار کرده و از پخش شدن آن جلوگیری می کند.

زنبوری

کاسه مخصوص پرده پشت (Background Light): این ابزار وسیله ای مناسب برای نورپردازی پسزمینه می باشد.

چتر (Umbrella): این وسیله چندان مورد علاقه عکاسان تبلیغاتی و صنعتی نیست و معمولا برای عکاسی پرتره و عروسی استفاده می شود. چترهای کچ لایت های زیبایی بر روی چشم چشم ایجاد می کنند از این رو در عکاسی پرتره بسیار پرکاربرد هستند ولی در عکاسی تبلیغاتی به دلیل اینکه نور یکنواختی ندارند کمتر استفاده می شوند.

چتر

سافت باکس یا هیزی (Soft Box): سافت باکس ها نوری ملایم ، نرم و وسیعی دارند و یکی از سودمند ترین و پرکاربردترین ها در عکاسی صنعتی و تبلیغاتی هستند. در عکاسی وسایل براق استفاده از سافت باکس یا هیزی ضروری است. از آنجایی که کنترل نور نرم راحت تر است معمولا آماتورها از این اتچمنت زیاد استفاده می کنند. هر چه اندازه ی سافت باکس ها بزرگتر باشد نور آن ملایم تر است.

آکتاباکس (Octabox): آکتاباکس ها هشت ضلعی هایی شبیه سافت باکس ها هستند و نوری بسیار نرم و ملایم دارند.

آکتاباکس

مگالایت (Mega Light): مگالایت ها یا ادوات نورپردازی بزرگ و گسترده که محدوده وسیعی را تحت پوشش قرار می دهند که در عکاسی حرفه ای تبلیغاتی و صنعتی کاربردهای فراوان دارند. معمولا در عکاسی خودرو از مگالایت ها استفاده می کنند.

گوبو :(Gobo) گوبو صفحه ی مشکی است که از آن برای مسدود کردن نور استفاده می شود که به آن سایبان نور نیز گفته می شود.

فرستنده رادیویی (Radio Slave): رادیو فلاش جایگزین سیم سنکرون است که فلاش را به دوربین متصل می کند.

رادیو فلاش

خیمه یا چادر نور (Tent): خیمه همانند جعبه ای پارچه ایست که فقط یک دریچه برای دهانه لنز وجود دارد و معمولا عکاسان صنعتی و تبلیغاتی برای جلو گیری از رفله وسایل رو شیء مورد نظر عکاسی استفاده می کنند. خیمه معمولا نور را کاملا تخت می کند و معمولا عکاسان صنعتی و تبلیغاتی حرفه ای کمتر از آن استفاده می کنند چرا که یک عکاس صنعتی حرفه ای می تواند کنترل بیشتری بر روی نورها داشته باشد.

خیمه

پاتوگراف (Pantograph): برای راه اندازی یک استودیو ثابت می توانید از ریل های سقفی و پانتوگراف ها استفاده کنید.

پانتوگراف

سه پایه (Tripods): اصولا برای عکاسی، از سه چایه استفاده می شود و کمتر پیش می آید عکسی حرفه ای روی دست گرفته شود. یک عکاس تبلیغاتی و صنعتی نیاز به سه پایه ای محکم و سنگین دارد که دوربین رو در هر شرایطی بتواند ثابت نگه دارد.

سه پایه

رفلکتور (Reflector): به طور کلی رفلکتورها صفحاتی هستند که سطح آن از مواد بازتاب دهنده ساخته شده تا نور را به سمت سوژه بازتاب دهند. معمولا عکاسان صنعتی و تبلیغاتی از مقواهای سفید بجای رفلکتورها استفاده می کنند.

رفلکتور

عکاس شاهد است و شاهد جنگ بودن از اسفبارترین تراژدیهاست.
اما وقتی به جای تفنگ دوربین به دست داشته باشید چطور؟ فاجعه را چگونه میبینید و از چه چیزی عکس میگیرید؟ و از آن مهمتر، بعد از گرفتن هر عکس، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا، در مقام یک انسان، این تجربه نگاهتان را به خود و نسل بشر تغییر خواهد داد؟

▪️ صحنه هایی که فراموش نمیشوند
براساس تحقیقات مؤسسة Columbia Journalism Review، عکاسان جنگ، در مقایسه با همقطاران خود، در حدّ مشخص و معناداری از پی.تی.اس.دی و افسردگی و اندوه روانی رنج میبرند. همچنین، در مقایسه با افسران پلیس و آتشنشانها، میزان بالاتری از این ضایعه را تجربه کرده اند و درحقیقت،
میتوان گفت رکورددار میزان این اختلال روانی در میان تمام ازجنگ برگشتگان هستند.
این عکاسان صحنه های دهشت‌باری را به یاد میآورند که می‌گویند هرگز نمیتوان در قاب یک عکس به تصویرشان کشید. اما، با این حال و با وجودِ تمام فشارهای اجتماعی و حساسیت‌های رسانه ای، ثبت این تصاویر را تعهد خود می‌دانند.
و گرچه این تصاویر در تاریک‌خانة ذهن ایشان مخفی است، اما، هرچندگاه، فشار حاصل از انباشت، چنان در خودآگاهشان سرریز می‌کند که خواب و بیداری را از آنان میگیرد.

▪️ به دوش کشیدن بار امانت
«جیمز ناكتوی» عکاس مشهور جنگ، در بیشتر جنگها و خشونتهای منطقه ای حضور داشته: عراق، اسرائیل، لبنان، افغانستان، اندونزی، کوزوو، چچن، رواندا، بوسنی، سودان، سومالی و بسیاری کشورهای دیگر.
ناكتوی معتقد است در عکسهایش هدفی والاتر از ثبت یک خاطرة بصری را دنبال کرده است و بر این باور است که عکسهایش بر ذهن مردم جهان تأثیر خواهد گذاشت. او امیدوار است که این تأثیر باعث توقف جنگ، گرسنگی و فقر در جهان شود. ناكتوی میگوید:
بسیار دشوار است رسانه ها و نشریات را متقاعد کنیم به موضوعات بحرانی تر و حساستر توجه کنند و راه فرار از واقعیت را پیش پای مردم نگذارند، یا دستکم مردم را به نگاه عمیقتر ترغیب کنند.
نگرانی دربارة یک موضوع مهمتر است و من فکر میکنم «مردم نگرانند» و رسانه ها در اکثر اوقات برای نگرانی مخاطبان خود ارزش کافی قائل نیستند.
درحقیقت، آنچه از هر چیز مهمتر است، این است که مردم میخواهند بدانند تراژدیهای بزرگ در کجای جهان در حال وقوع است و در کجای جهانی که در آن زندگی میکنند، اوضاع قابل قبول نیست، و خواستار چاره ای برای آن‌اند.
این باور من است: ما باید به این بحران توجه کنیم. همة ما وظیفه داریم توجه کنیم. همة ما وظیفه داریم هر کاری که میتوانیم، انجام دهیم و اگر ما کاری نکنیم، چه کسی خواهد کرد؟
باید راه حلی برای تغییر شیوة بشر وجود داشته باشد، شیوه‌اش در ایجاد زشتیها، علی‌رغم زیباییهایی که میتواند بیافریند.

▪️ ارزشهای اخلاقی
«دان مککالین» بعد از بیست سال عکاسیِ جنگ، میگوید: «دوباره، پس از سال‌ها، آن پرسشهای اخلاقی به سراغم آمده اند».
او از روزهایی می‌گوید که در کنگو عکاسی میکرد. جایی که نظامیان شورشیانِ جوانِ حامیِ «پاتریس لومومبا» را برهنه کرده بودند و با اسلحه شکنجةشان میکردند. شورشیان جوان عاجزانه به «مککالین» نگاه میکنند: می‌تواند کاری برای آن‌ها بکند؟ اما کاری از دست «مککالین» برنمی آید؛ نظامیان او را نیز می‌کشتند.(دو عكس زير)
مککالین، فقط به عنوان شاهد، تصاویر آن فاجعه را ثبت کرد و فراموش نکنیم که به جرم همین عمل ممکن بود مجازات شود. جهان آن لحظه و آن عکس را هرگز فراموش نخواهد کرد.

«مارک برک» تنها سفر میکند. او از قربانیان بعد از جنگ در کنگو عکاسی کرده است. دربارة این عکس میگوید: «من هرگز به قربانیان و زمان و مکان فاجعه نزدیک نمی‌شوم. این کار من نیست».
▪️ در جستجوی روح انسانی
«برک» برای نشاندادن حقیقت برهنة این عکس به شورشیان جوان اشاره میکند: «آنان تصویرگر چیزی شبیه نوعی معنویت محض هستند. چیزی که به شدت انسانی است».
با این حال، مهمترین اصل برای انسان، تنها «انسانیت» است. «برک» ادامه میدهد: «یک روز بعد از یکی از بمبارانها، از راهنمایی خواستم مرا به کوهستانهای کنگو ببرد تا از گوریلهای پشت‌نقره ای عکس بگیرم. احساس میکردم به اندازة کافی سوژة انسانی داشته ام».
به نظر میرسد به همین دلیل «دان مککالین» در دوران بازنشستگی به «سامرست» رفت، سرزمین افسانة آرتور، و به باغبانی و فعالیتهای زیست‌محیطی روی آورد. «کالین» میگوید: «فکر میکنم اجازه دارم با «عشق ورزیدن» به محیطی که در آن زندگی میکنم، روح و روانم را آرام کنم».