منبع: کانال علیرضا نصرتی
دنیای تبلیغات همیشه پر از ایده های نوین بوده. در عکاسی تبلیغاتی بدون ایده به هیچ عنوان نمی توانیم کاری را پیش ببریم. در عکاسی صنعتی فقط نمایش دقیق محصولات مهم می شود ولی در عکاسی تبلیغاتی ایده حرف اول را می زند.
در این پست می خواهیم چند پوستر تبلیغاتی را شرح دهیم و ببینیم ایده های آنها چیست؛
قبلا تعدادی از کمپینهای مربوط به کودکان در کانال منتشر شده است، در بیشتر آنها خود کودکان حضور دارند و البته این ایراد محسوب نمی شود. اگر چه سخت است اما می توانیم از عناصر و المانهای تکراری استفاده کنیم به شرطی که معنای نو و جدیدی از آنها بیرون بکشیم. به بیان دیگر همه قصه ها گفته شده اند اما ما همچنان این شانس را داریم که این قصه های تکراری را با لحن، لهجه و سبک خودمان دوباره تعریف کنیم و ارتباط موثری با مخاطبانمان برقرار سازیم.
?سالهاست که در فیلمهای هندی آدم خوبها آدم بدها را نابود می کنند و عاشق و معشوق به هم می رسند، چیزی که مردم هند را همچنان به سینما می کشاند، این قصه تکراری نیست، مسیری است که ادم خوبها طی می کنند تا به پیروزی برسند. اگرچه نتیجه از پیش مشخص است، اما چگونگی رسیدن به نتیجه برای مردم جذاب است.
?اما کمپینی که می بینید، با نمونه های مشابه ای که تا کنون دیده ایم فرق دارد، در این کمپین برای نشان دادن درد و رنج کودکانی که قربانی آزار جسمی و جنسی شده اند، از چهره خود کودکان استفاده نشده، بلکه برای انتقال مفهوم، عناصر جدیدی به کار رفته اند. در این آگهی ها به شکل خلاقانه ای با نشان دادن پشت و روی لباس کودکان، تضاد و تفاوت بیرون و درون کودکان قربانی به تصویر کشیده شده است. این کمپین که توسط یونیسف منتشر شده سعی دارد به والدین هشدار بدهد که ظاهر شاد و سالم کودکان قربانی، ملاک درستی برای سنجش سلامتی روح و روان کودکان نبوده و عمق آسیبی که کودکان بخاطر ازار و اذیت جنسی دیده اند، به راحتی قابل مشاهده نیست.
?ظاهر زیبا و رنگارنگ و دوخت منظم و شیک روی لباس کودکان را ما می شناسیم و از دوخت کج، زشت و نامرتب پشت لباسها هم اطلاع داریم، چون بارها هنگام پوشیدن لباس آنها را دیده ایم. این کمپین به زیبایی توانسته تفاوت و تضاد پشت و روی لباس را به جسم و روان کودکان ارجاع دهد و پیام خود را به راحتی به ما منتقل نماید.
?یک کمپین تبلیغاتی باید بتواند به سادگی و بدون لکنت، حرفش را بزند و پیامش را منتقل کند این یک اصل است، اما در بسیاری از کمپینهای تبلیغاتی ایران خلاف آن عمل می شود. خیلی از اژانسهای ایرانی ابهام را با ایهام اشتباه می گیرند. این روزها ثقیل و سنگین حرف زدن، نشانه روشنفکر بودن و مبهم و نامفهوم حرف زدن، نشانه آرتیست بودن است!
اما این اداها هیچ جایگاهی در تبلیغات خلاقانه ندارد، در تبلیغات تمام امکانات تصویری و شنیداری، در جهت برقراری ارتباط با مخاطب و انتقال پیام به است و هر چیزی که این روند را سخت کند نه تنها روشنفکرانه، هنرمندانه و خلاقانه نیست بلکه خلاف فلسفه ای است که تبلیغات بخاطر آن به وجود آمده، تبلیغات باید باعث فروش شود، تبلیغات دلیل دیگری ندارد.
شرح جالبی بود. ایده های تبلیغاتی هیچ گاه تمام نمیشن…