تعریف عکاسی مستند

کارایی عکس ها به عنوان مدرک تصویری از همان ابتدا ارزشمند شمرده می شد. سند عکسی چه در زمینه ی عکاسی قضایی، عکاسی پزشکی، فتوژورنالیسم، عکاسی علمی و چه عکاسی سفر از دیرباز منبع معتبر اطلاعاتی محسوب می شد. دولت ها و افراد از میانه ی قرن نوزهم به بعد از آرشیوها و سفرهای عکاسانه حمایت مالی می کردند.
اما امکانات دستکاری فیزیکی و تحریف عقیدتی به ادعای عینیت معتبر عکاسی از همان آغاز صدمه زده است. برای مثال اوژن آپر، عکاس, پس از سقوط کمون پاریس در سال 1871 با برش دقیق سر در عکس های زندانیان و بکار بردن آنها در تصاویر ساختگی (در مجموعه ای به نام جنایات کمون) تبلیغات ضد انقلابی تهیه کرد.
استفاده از تصویرگری دیجیتال تردیدهای بیشتری درباره ی اعتبار استنادی عکس ها ایجاد کرده است، زیرا تصاویر دیجیتالی را که شبیه عکس های واقعی به نظر می رسند می توان بدون این که اثری از تقلب باقی بماند، دستکاری کرد.


رویکرد مستند جدیدی نسبت به واقعیت در دهه ی 1960 مبنی بر این که ذهنیت خود عکاس بر تصاویرش اثر می‌گذارد شروع به رشد کرد. جان سارکوفسکیِ موزه دار با ارائه‌ی “نمایشگاه اسناد نو” در موزه هنرهای مدرن نیویورک در مارس 1967 که آثار دایان آربس، لی فریدلندر و گری وینوگراند را گرد هم آورده بود، توجه را به گرایش جدیدی جلب کرد. این عکاسان خیابان در آثارشان که گاه از لحاظ بصری خشونت‌بار هستند، نشانه‌های مشابهی از فرهنگ شهری آمریکایی مورد استفاده در پاپ آرت را وارد کرده بودند. این نمایشگاه با موشکافی سرزمین آرزوها با عینیتی گاه بی رحم، الهام بخش نسل جدیدی از عکاسان برای تعهد به نقد فعال‌تر جامعه معاصر شد.

برگرفته از کتاب کلمات عکاسی

ریموند دپاردون

ریموند دپاردون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *